شهید کادر یوسف رضا ابوالفتحی، شهید نیروی انتظامی، شهدای ناجا

همسر شهید: استخوان پای حاج اقا در درگیری با اشرار تیر خورده بود و خم نمی شد.موقع نشستن مجبور بود پایش را دراز کند وقتی من کنارش می نشستم پایش را ان طرف بر می گرداند می گفتم حاج اقا راحت باش.می گفت نه حاج خانم احترام شما واجب است.من 22 سال با او زندگی کردم اما فکر می کنم 22 روز بیشتر نبوده مثل یک خواب و رویا گذشته است.واقعا زندگیش را وقف خدمت به انقلاب و مردم کرده بود من هم تا جایی که امکان داشت سعی می کردم یار او باشم نه بارش. صبح وقتی می رفت بچه ها خواب بودند و شب وقتی بر می گشت باز هم خواب بودند می گفت این حقوقی که می گیرم باید حلال باشد. همکار شهید(سردار محمود جاپلقی): از خصوصیات بارز سردار ابوالفتحی این بود که به تشریفات و تجملات و استفاده از بیت المال برای مجلل کردن محل کارش و... قائل نبود و به این گونه موارد اهمیتی نمی داد.ما این چیزهارا از او ندیدیم.

شهید یوسف رضا ابوالفتحی
فرزند سبزعلی
متولد 1334/01/01
محل تولد : عسکرآباد نهاوند
تاریخ شهادت : 1378/12/11
محل شهادت : دریاچه مهارلوی استان فارس
مذهب : شیعه
دین : اسلام
وضعیت تاهل : متاهل
تحصیلات : کارشناسی
درجه : سرتیپ2

استان سکونت : تهران
شهر سکونت : تهران
نوع استخدام : کادر
تاریخ حادثه : 1378/12/11
استان حادثه : فارس
محل دفن : تهران-بهشت زهرا-قطعه سرداران شهید در جوار شهید صیاد شیرازی

شهید رضا ابوالفتحی در بیست و ششم اسفند سال 1332 در حالی به دنیا می اید که پدر و پدربزرگش به زیارت امام رضا (ع) رفته بودند و حضور نداشتند. سبزعلی پدر شهید یوسف رضا و پدربزرگ ایشون 15 روز بود که به مشهد رفته بودند.همسر شهید طاقتش تمام شده بودگویا بچه هم دلتنگ بود و مدام گریه می کرد.پدر شهید که از مسافرت باز می گردند وقتی وارد اتاق می شود چهره اش خندان بود.بچه را برداشت و در آغوش کشید نگاه مهربانش را به سمت همسرش دوخت.سرش را تکان داد و گفت این هم یوسف رضا بابا و بدین ترتیب این نام را برای این شهید بزرگوار انتخاب کرد. پدر و مادر شهید یوسف رضا ناچار بودند هر روز به زمین های ارباب بروند و برای او کار کنند.مادر فرزندش را کنار زمین کشاورزی می گذاشت و هر از گاهی به او سر می زد. روزها از هم می گذشت و یوسف رضا در دامن دشت و صحرا بزرگ و بزرگتر می شد.در دوازده سالگی دیگر خودش مردی شده بود.مدسه ابتدایی را تمام کرده بود و می خواست تنهایی به شهر برود تا هم درس بخواند و هم کار کند به تهران رفت روزها با شوهر خواهرش کار می کرد و شب ها درس می خواند.در دبیرستان با یکی از فرزندان آیت ا...پسندیده برادر حضرت امام خمینی (ره)هم کلاس شد فرمایشات امام را شنید و به واسطه او از ظلم و ستم شاه آگاه شد دیگر نمی توانست ارام بگیرد. اولین بار با برادرش در تظاهرات شرکت کرد.گاردی ها محاصرش کردند و با باتوم به سر و صورتش زدند استخوان گونه اش شکست و چندجای صورتش کبود شد. شهید یوسف علی در 6 فروردین 1358 ازدواج کرد و تا عروسی اش کمتر از یک ماه طول کشید.جنگ عراق که تمام شد یوسف رضا مسئولیت فرماندهی قرارگاه محمدرسول الله(ص) در بیرجند را عهده دار شد. طرح او کامل شد و نیروهای کمیته وشهربانی و ژاندارمری در حال ادغام بودند قرارگاه بیرجند نیز مشمول این طرح شد یوسف رضا به سمنان منتقل شد و فرماندهی ناحیه انتظامی سمنان را به عهده گرفت.و بعد در اردیبهشت سال 1372 فرمانده ناحیه انتظامی تهران بزرگ شد.نهایتا در سال 1376 به اصرار ایت الله حائری نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه شیراز و سایر مسئولان استان دوباره به استان فارس منتقل شد.

شهید یوسف رضا ابوالفتحی

تولیدات

تولیدات

علت شهادت

علت شهادت

خاطرات

خاطرات

وصیت نامه

وصیت نامه

زندگینامه

زندگینامه

اطلاعات فردی

اطلاعات فردی

شهید یوسف رضا ابوالفتحی